مهمترین پرسش های انسان چیست؟
مهمترین پرسش های انسان چیست؟
من کیستم ؟ تو کی هستی ؟ این جهان چیست ؟ ما کجاییم؟ اینجا چه می کنیم؟ بعد چی میشه؟ کجا میرم؟ درست میرم؟ تا کی هستم؟
سوالات متعدد وپاسخهای گوناگون ، من بعضی از پرسشها و نظرات را برایتان می آورم:
1) واقعیت این است که انسان هنوز اطلاعات دقیقی ازخود و آن چه در اعماق سیاره زادگاهش در حال وقوع است، ندارد.
نشریه لایو ساینس پس از دو سال تحقیق و پرسش از دانشمندان مختلف، ده تا از مهم ترین پرسش هایی که بشر هنوز برای آنها جوابی پیدا نکرده است را مطرح کرده است. این پرسش ها عبارتند از:
من کیستم؟ به گفته جوزف دیلاکس عصب شناس دانشگاه نیویورک در حالی که انسان بر این باور است که عنصری مستقل است، اما درواقع این گونه نیست. بلکه تمام اعمال انسان تحت تأثیر فرایندی ناخودآگاه و محیطی قرار دارد. درک چگونگی تصمیم گیری هشیارانه، داشتن ذهنی مستقل و شخصی، روح و ... از موضوعاتی هستند که انسان چند دهه نیاز دارد تا به پاسخ آنها برسد».
چگونه زندگی بر روی زمین شکل گرفته است؟ شواهد اولیه نشان می دهد که سابقه حیات اولین میکروب ها بر روی کره زمین به بیش از سه میلیارد سال پیش باز می گردد. ولی هیچ کس از چگونگی آغاز حیات میکروب ها و به عبارتی آغاز حیات بر روی زمین آگاه نیست. ایده های مختلفی درباره این که حیات میکروب ها چگونه آغاز شده وجود دارد. به عنوان مثال به وجود آمدن واکنش های شیمیایی زنجیره ای در بستر دریاها از جمله این ایده ها است. دیانا نورتآپ از بیولوژیست های دانشگاه نیومکزیکو می گوید که تئوری های زیادی درباره منشأ حیات ارایه شده است که اثبات و یا رد آنها کاری بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
مغز انسان چگونه عمل می کند؟ نمی توان انکار کرد که انسان نسبت به دهه های گذشته اطلاعات بسیار بیشتری از عملکرد مغز به دست آورده است. اما با وجود میلیاردها نورون عصبی و هزاران اتصالی که هر یک از آنها دارند، نمی توان گفت که انسان درباره عملکرد مغز به قطعیت رسیده است.
اسکات هیوتل از مرکز علوم عصب شناختی دانشگاه داک در این باره می گوید: «انسان فکر می کند که مغز را به طور کامل درک کرده است یا دست کم هر فردی با توجه به تجربیاتی که داشته فکر می کند مغز خود را درک کرده است. اما تجربیات شخصی هر انسان، راهنمای بسیار ضعیفی برای کشف عملکرد کامل کل مغز است. پرسش های زیادی از جمله درباره چگونگی مطالعه، چگونگی تشکیل شبکه های نورونی، چگونگی یادگیری، نحوه به خاطر سپردن، نحوه عشق ورزیدن، شنیدن، حرکت کردن و یا به طورکلی هر عمل دیگری در ارتباط با مغز انسان بی پاسخ باقی مانده است. درصورتی که انسان بتواند مغز را درک کند، خواهد توانست تمامی ظرفیت ها و محدودیت های فکری، احساسی، استدلالی، عشق و تمامی جنبه های حیات را درک کند.
بقیه جهان کجاست؟ تمامی گونه های ماده و انرژی که تاکنون در جهان یافته شده اند، تنها چهار درصد از کل ماده و انرژی واقعی و موجود جهان را تشکیل می دهند. این میزان با هیچ برابری می کند. 96 درصد باقی مانده همچنان ناشناخته اند و دانشمندان برای یافتن آنها به دورترین نقاط فضا و عمیق ترین نقاط زمین روی آورده اند. آنها به این بخش، بخش تاریک جهان می گویند.
عامل جاذبه زمین چیست؟ شاید بسیاری تصور می کنند که جاذبه زمین کاملاً درک شده و هیچ نکته مرموزی درباره آن وجود ندارد. چراکه نیوتن جاذبه زمین را مدت ها پیش کشف کرده است. درحالی که چنین نیست. نیروی گرانش یکی از ضعیف ترین نیروهایی است که تا کنون در جهان شناسایی شده و در حالت استاندارد فیزیکی هیچ توضیحی برای چگونگی عملکرد آن وجود ندارد. نظریه پردازانی معتقدند که شاید این نیرو از ذرات بی حجم و کوچکی به نام گراویتون ها که در میدان های گرانشی جریان دارند، ناشی می شود.
مارک جکسون، یکی از نظریه پردازان علم فیزیک در لابراتوار فرمی در ایلینویز معتقد است که گرانش با آنچه در حالت استاندارد فیزیک توضیح داده می شود، کاملاً متفاوت است. زمانی که درباره تعاملات کوچک گرانشی محاسباتی انجام می گیرد، جواب های غیر عقلانی ای به دست می آید و می توان گفت علم ریاضی در توضیح این مسائل کاملاً ناتوان است.
آیا نظریه ای برای توضیح همه چیز وجود دارد؟ فیزیکدانان مدل های استاندارد خوبی در دسترسشان است. آنها براساس این مدل ها جهان هستی را به صورت ذراتی ترسیم می کنند تا به این وسیله بتوانند کوچک ترین جرم و ماده موجود در جهان را از مغناطیس گرفته تا اتم توضیح دهند. مدل های استاندارد فیزیکی، ذرات را نقاطی بسیار خرد می پندارند که اکثر آنها حامل نیروهای بنیانی ای هستند. دو مشکل بزرگی که این مدل ها به وجود می آورند، ناتوانی در توضیح گرانش و نامفهوم شدن در هنگام توضیح نیروهای بزرگ است. درصورتی که نظریه ای با توانایی توضیح انرژی های خارق العاده اولیه جهان به وجود آید -که بسیاری ارایه چنین نظریه ای را غیر ممکن می دانند- می توان گفت تئوری جهانی فیزیک به واقعیت پیوسته است.
آیا حیات بیگانگان واقعیت دارد؟ حیات همه جا، حداقل در سیاره زمین حضور دارد. در این صورت بسط دادن آن به کل جهان امری منطقی به نظر می رسد. با این حال مطالعات انجام گرفته و نمونه های به دست آمده تنها در محدوده زمین بوده است. انسان اکنون می داند که عناصر حیات به صورت وسیعی پراکنده شده است و منظومه هایی مشابه منظومه شمسی که کره زمین در آن قرار دارد، وجود دارد.
جیل تارتر مدیر مرکز تحقیقات SETI در کالیفرنیا معتقد است انسان مملو از تخیلات است، پس دست کم می تواند تصور کند که موجود زنده دیگری دور از چشم او وجود دارد.
جهان چگونه آغاز شد؟ این پرسش، مهم ترین، اصلی ترین، مبهم ترین و قدیمی ترین پرسش بی پاسخ برای انسان ها است که تمامی اسرار دیگر جهان را تحت الشعاع خود قرار داده است. براساس برخی نظریه ها جهان در حدود 7/13 میلیارد سال پیش و پس از پدیده ای به نام انفجار بزرگ آغاز شده است. پس از این انفجار همه چیز در مدت کوتاهی شکل گرفته و در کمتر از یک چشم به هم زدن تحت تأثیر پدیده ای به نام تورم کیهانی، ابعاد کیهانی به خود گرفته است. تئوری تورم کیهانی از ایده های بسیار قدرتمندی است که تا کنون امکان اثبات و بررسی نحوه شکل گیری آن به وجود نیامده است. تا زمانی که چنین پرسشی برای بشر بی پاسخ بماند، هیچ پرسش دیگری مجالی برای مطرح شدن و کشف شدن پیدا نخواهد کرد.
عامل تکامل چیست؟ بارها تکرار شده است که عامل شکل گیری تکامل، انتخاب طبیعی است. اما آیا تکامل تنها تحت تأثیر انتخاب طبیعی قرار دارد یا عوامل دیگری نیز در شکل گیری آن دخالت دارند؟
به گفته ماسیمو پیگلیوجی از بخش اکولوژی و تکامل دانشگاه استونی بروک در نیویورک، این پرسش یکی از مهم ترین رازهای کنونی علم به شمار می رود.
در درون یک زلزله چه رخ می دهد؟ در ابتدا قرارگیری چنین پرسشی در فهرست رازهای علمی جهان اندکی دور از ذهن به نظر می رسد. اما واقعیت این است که انسان هنوز اطلاعات دقیقی از آن چه در اعماق سیاره زادگاهش در حال وقوع است، ندارد. متخصصان می توانند با دقتی بالا مکان آغاز زلزله و نوع گسلی که در آغاز زلزله شرکت داشته است را تعیین کنند. حتی امکان پیش بینی مدت پس لرزه ها نیز وجود دارد. اما تاکنون دقیقاً مشخص نشده که در هنگام زلزله چه اتفاقی رخ می دهد.
تام هیتون استاد زمین شناسی دانشگاه کلتک معتقد است لغزش اصطکاکی در هنگام وقوع زلزله، یکی از اصلی ترین موضوعات علوم زمینی و یکی از بزرگ ترین رازها در اصول فیزیکی زلزله است.
این مطلب از سایت 020 گرفته شده ،اصل این خبر از خبرگزاری مهر برداشته شده و با تغییراتی ارایه شده است.
2) متن کامل مقاله اقای حجت الاسلام
دکتر فرامرز سهرابی در خصوص «پرسش اصلی بشر» را در زیر مطالعه کنید.
فلو تطاولت الدّهور و تمادت الاعصار لم أزدد بک الاّ یقیناً و لک الاّ حباً و علیک
الاّ اعتماداً و لظهورک الاّ مُرابطة بنفسی و مالی و جمیع ما أنعم به علیّ ربّی؛(۱)
اگر روزگاران به طول انجامد و زمانها کشیده شود، جز بر یقین من به تو افزوده
نخواهد شد و تنها باعث فزونی محبت، دوستی و اعتمادم به تو میگردد. آمادگی بیشتر
برای ظهورت، به واسطه مرزداری از نفوذ دشمن و دفع دشمنانت با جان و مال و همه نعمتهای
پروردگارم خواهد شد.
تطویل روزگاران و تمدید زمانها
به حسب عادت، وقتی آدمی موضوعی را باور داشته باشد، در انتظار تحقق آن چشم به راه
مینشیند. هرچه تحقق آن موضوع دستخوش گذر زمان شود، فرسایشهایی در حوزۀ معرفت،
گرایش، اعتماد و رفتار به دنبال میآورد. در نتیجه ساحتهای یقین، حبّ، اعتماد و
اقدام او دچار کاستی میشود. انسان در طول روزگاران، بر اساس مدلهای حکومتی و
مدیریتی مبتنی بر اومانیسم و انسانمحور با رنجهای فراوان روبهرو میشود و
امیدهای کور را تجربه میکند. از این رو، هرچه زمان میگذرد، به ناکارآمدی بافتههای
خودمحوری، اومانیسم و خودپرستی بشر پی میبرند و به ضرورت خداپرستی روی میآورند
و «تنها راه» نجات انسان را در گرو آموزههای وحیانی و آسمانی میجویند. بنابراین،
گذار دوران طولانی و زمانهای کشدار، کسانی را خسته میسازد که به این بافتههای
آدمی دل بستهاند و از آنها امید نجات دارند و وادی نور و آخرین ذخیره آسمانی را
نمیشناسند. اما آنانی که میدانند عدالت جهانی را تنها «عادل معصوم» محقق میسازد
با گذشت زمانها، رسوایی بافته و رشتههای تئوریزه شده دیگران را بیشتر درمییابند
و به «عادل معصوم» دل میبندند. اینگونه است که از یقین فزونتری به آن بهرهمند
میشوند و تنها به آن یقین میآورند و تنها به آن حبّ و عشق میورزند و تنها بر آن
تکیه میکنند و تنها برای ظهور آن به آمادگی در این مسیر، از جان و مال و همه نعمتهایی
که پروردگارشان به او بخشیده است هزینه میکنند.
از «عدالت» سخن بسیار به میان آمده است و مدعیان فراوانی نیز داشته است؛ اما از «عادل
معصوم» که تنها سکاندار کشتی عدالت جهانی است، در گستره جهانی سخن جدی به میان نیامده
است. نکته آن است که بین «اسطوره» و «اسوه» تفاوت بسیار است. آدمی در طول تاریخ در
فضای خیال خود به اسطورهها دلمشغول بوده است و با همین رویکرد به عدالت نگریسته
و چشم به راه نشسته است. در نهایت نیز چیزی جز خواب و سراب به دست نیاورده است.
چون در ساحت اندیشه و عمل از اسوه و عادل معصوم بریده بود و از همین رو، ره به
جایی نبرده است. بشر کنونی در آستانه «پرسش اصلی» خود قرار گرفته، همچنانکه یکی
از هنرمندان میگوید: «همیشه میخواستم دنیا را عوض کنم، اما امروز پشت سرم چیزی
نیست جز انبوهی از فیلم. چه کسی به اینها اهمیت میدهد؟ امروز پرسش من این است:
از چه باید پیروی کرد؟»
بشر کنونی در پی اسوهای است که به تمام شوون او درود و سلام فرستد. به او پناه
آورد و از او پیروی کند؛ او که آگاه به تمام راه باشد و آزاد از تمام جاذبهها
باشد، یعنی معصوم و عادل باشد و در یک کلام تنها راه باشد: «السلام علیک یا سبیلالله
الذی من سلک غیره هلک». (۲)
امروزه
انسانها میروند تا به بافتههای خیالی و اسطورهها پشت کنند و به باورهای واقعی
و اسوههای پاک رو آورند و قلب خود را تنها به آن تسلیم کنند. تنها تابع رأی آنان
باشند و یاری خود را تنها برای آنها فراهم سازند، تا خداوند متعال دین خود را
احیا کند:
قلبى لکم مسلم ورائى لکم تبع و نصرتى لکم معدّة حتّى یحیى الله تعالى دینه بکم.(۳)
با همین
پرسش اصلی بشر امروز است که به زودی شاهد بازگشت انسانها به آستانه اسوهها و
پاکان هستی خواهیم بود؛ همچنانکه امیر المؤمنین علی(ع) فرمود:
لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى
وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ
اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ
الْوارِثِین(4)
دنیا پس از سرکشی، چون شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد، به ما روی میکند.
سپس این آیه را خواند: «و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرودست شده بودند منّت
نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین]
” آنانی که میدانند عدالت جهانی را تنها «عادل معصوم» محقق میسازد با گذشت زمانها، رسوایی بافته و رشتههای تئوریزه شده دیگران را بیشتر درمییابند و به «عادل معصوم» دل میبندند. “
کنیم.»
بنابراین، پرسش اصلی را باید مهندسی کرد و بسترهای طبیعی و منطقی آن را آفرید، تا آنجا
که انسان امروزی به سمت و سوی اسوه پاک و آسمانی روانه شود و از او سراغ بگیرد و
نشان او را بجوید و تنها به عادل معصوم بیندیشد و اوست که میتواند عدالت جهانی را
بگستراند. پس امروز باید بکوشد تا زمینهساز ظهور او بشود.
در طول تاریخ، بشر گرفتار شماس و بدخویی ویژه خود بوده است. همانگونه که ماده شترِ
بدخو با فرزند خود بدخلقی میکند و آن را میگزد و خرابکاری و خانمانسوزی مینماید،
انسان نیز با وجود فطرت پاک خویش و باورهای پاک فطری و گرایشهای پاکش به پاکان
هستی، بدخویی میکند و آنها را میگزد و به خرابکاری و خانمانسوزی دست میزند.
شماس و بدخویی انسانها در بستر هوا و خواهشهای نفسانی و خروج از مسیر فطری اوست.
باید یافت که چرا انسانها در شماس و بدخویی فرو میغلتند و مدت زمان طولانی در آن
عمر سپری میکنند؟
راز و رمز خزیدن آدمی در بدخوییها و چموشیها، همان نشناختن جایگاه و کرامت نفسانی
خویش است؛ همچنانکه امیر سخن فرمودهاند:
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُه؛(۵)
هرکس که به کرامت نفسانی خویش دست یابد، تمایلات و خواهشهای نفسانی در نزد او
خوار و پست میشود.
بنابراین انسان تا به جایگاه خویش آگاهی نیابد و کرامتهای خود را نشناسد، دستخوش
توفانها و امواج پرتلاطم نفسانی خواهد بود و چموشی و بدخویی آدمی از آثار و عواقب
کرامتهای فراموششده اوست.
نسبت کرامت و لئامت انسانها به مثابه دو کفه میزان و ترازوست. هرچه از کرامت او کاسته
شود به لئامتش (فرومایگیش) افزوده میشود. همچنانکه گفته شد تحقق عدالت نیازمند به عادل معصوم
است، تحقق کرامت انسانها نیز به کریم و دولت کریمه نیاز دارد:
و أنت یا مولای کریم من أولاد الکرام؛(۶)
و تو خود کریم هستی و از فرزندان کریمانی.
در زیارت جامعه کبیره پاکان هستی را معدن کرم میخوانیم و در دعای ندبه میگوییم:
یا ابن النجباء الاکرمین؛(۷)
ای فرزند نجیبان بزرگوار.
سخن در این است که مبدأ میل اجتماعی بشر به کدامین سمت و سو نشان میگیرد؟ سوی دولت
کریمه را یا سوی دولت لئیمه را؟ نکته کانونی و پایهای همینجاست که میل و رغبت جوامع
بشری به کدامیک تمایل مییابد و جهتگیری مینماید. اگر کرامت آدمی آسیب پذیرد به
آستانۀ لئامت (فرومایگی) روانه میشود و ذایقه او جز با دولت لئیمه همراهی نخواهد داشت. از همینروست
که استکبار، پیوسته در طول تاریخ با استخفاف اقوام و ملّتها به دنبال به انقیاد کشانیدن
آنان بوده است.
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُF؛(۸)
پس [فرعون] قوم خود را سبکمغز یافت [و آنان را فریفت] و اطاعتش کردند.
بنابراین برای احیای هر قوم و ملتی باید آن را متوجه کرامت و شخصیت و هویتش نمود و
به سازوکارهای دستیابی کرامت انسانها توجه داد و آگاهی بخشید.
آنچه میتواند در سطح جهانی موجبات دستیابی انسانها را به کرامتهای خویش فراهم
سازد، مبدأ میل اجتماعی آنان به دولت کریمه است: «اللّهم إنّا نرغب إلیک فی دولة
کریمة؛ (۹) خدایا، رغبت و میل ما در تحقق دولت کریمه به سوی توست.» در سایه همین
دولت کریمه است که عزّت اسلام و مسلمین شکل میگیرد و سپس ذلّت نفاق منافقان.
در چند دهه اخیر، بین اندیشهورزان و سیاستمداران، بحث از حکومت جهانی مطرح بوده است
تا اینگونه بتوانند از جنگ و اختلاف بین ملل و حکومتها پیشگیری نمایند. فیلسوفان
سیاسی و سیاستمداران بهترین راهحل را حرکت به سوی حکومت واحد جهانی شناختهاند و
مورد بحث و بررسی قرار دادهاند و حتی فیلسوفان شهیری چون برتراند راسل به این
عقیده متمایل شدهاند. راسل میگوید:
دنیا چشم به راه مصلحی است که همگان را در سایه یک پرچم و یک شعار متحد سازد.(۱۰)
پیش از راسل، کانت در رسالهای کوچک، دولت جهانی و
جهانیشدن را مطرح میکند که نخست به آن توجه چندانی نمیشود. بعد از محو شدن
حکومتهای قبیلهای و ملوکالطوایفی و تبدیل آنها به حکومتهای مقتدر مرکزی و
پیدایش بلوکهای قدرتمند اقتصادی و نظامی مانند بلوک شرق و غرب و بازار مشترک
اروپا، امید برای ایجاد حکومت واحد جهانی بیشتر شد. تا چند سال پیش، بلوک شرق و
رقیب آن، بلوک غرب هر کدام ادعا داشت میتواند جهان را تحت یک حکومت اداره کند و
تمام نیازهای مادی و معنوی جوامع را برآورده سازد؛ ولی با فروپاشی قدرت شرق معلوم
شد که دستکم در خصوص قدرت شرق، تنها یک ادعای توخالی و پوچ بوده است و هماکنون
غرب، شعار حکومت جهانی را میدهد.
پرسش این است: آیا بشر قادر به تشکیل حکومت واحد جهانی است؟ روشن است تا زمانی که اختلافات
اساسی میان ملل و دولتها برطرف نشود، حکومت جهانی تحققیافتنی نیست و این اختلافات
اساسی، هم بر سر منافع مادی و تسلط بر جهان، و هم بر سر ملک و مکتب است. بر فرض که
بشر بتواند حکومت جهانی واحد
” پرسش اصلی را باید مهندسی کرد و بسترهای طبیعی و منطقی آن را آفرید، تا آنجا که انسان امروزی به سمت و سوی اسوه پاک و آسمانی روانه شود و از او سراغ بگیرد و نشان او را بجوید و تنها به عادل معصوم بیندیشد و اوست که میتواند عدالت جهانی را بگستراند. پس امروز باید بکوشد تا زمینهساز ظهور او بشود. “
را تشکیل
دهد، آیا میتواند عدالت گسترده را در سطح جهانی برقرار کند؟ باید گفت با توجه به
اختلافات اساسی عقیدتی، اقتصادی و ... هرگز نخواهد توانست عدالت جهانی را برقرار
نماید؛ زیرا وقتی در حکومتهای محدود و موجودِ کنونی نتوانسته عدالت واقعی را بین
تمام طبقات اجتماعی برقرار سازد، چگونه میتواند در سطح جهانی واحد با انتخاب و
رأی همگانی محقق سازد. از اینرو تنها راه نجات بشر آن است که به دولت کریمهای رو
کند که دو ملاک آگاهی به تمام راه و آزادی از جاذبهها و کششها را داشته باشد که
از آن بعنوان عصمت یاد میکنند.
بنابراین عصمت ملاک انتخاب حاکمی است که مردم به آن راه ندارند؛ چون نه از دلها آگاهند
و نه بر فردا مسلط هستند. از اینرو تنها خالق هستی است که بر این ملاک عصمت آگاه
است. با توجه به هدف حکومت معصوم و قلمرو حکومت آن، به ضرورت حجّت الهی و حاکم
آسمانی پی خواهیم برد.
هدف حکومت امام و رهبر معصوم فراتر از «امن، رفاه و آزادی» است. حجت خدا با توجه به
آگاهیای که از قدر و اندازه و عظمت وجودی انسان دارد، و آگاهیای که از استمرار
راه و جاودانگی او دارد، و آگاهیای که از ارتباطهای پیچیده و گسترده انسان با
خودش، دیگران، طبیعت و هستی دارد، میخواهد او را هدایت کند و در مسیر رشد قرار
دهد و تنها امام معصوم است که او را در جهت مصرف استعدادهای عظیمش، یعنی رشد و
هدایت مینهد و رهبری مینماید.
قلمروی حکومت امام و رهبر معصوم نیز فراتر از خانه، جامعه و هفتاد سال زندگی در دنیاست.
و همة عوالم غیب و شهود را پوشش میدهد. اینگونه است که درمییابیم به رهبر معصوم
«محتاجیم» و او به ما «مشتاق» است؛ زیرا: Gالنَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ
أَنفُسِهِمْF(۱۱). نبیّ خدا و نیز ولیّ خدا که
نفس و جان اوست، از ما به خود ما سزاوارترند. آنان از همة اندازه (قدر) و راه
(استمرار) و ارتباطهای پیچیده آگاهی دارند و از همه جاذبهها و کششها آزادند و
از ما به خودمان مهربانتر هستند؛ چون مهر آنان همانند مهر پدر و مادر عزیزی نیست،
بلکه الهی و ربوبی است که در رحمت واسعه خالق هستی ریشه دارد و درک ما از این
اولویت معصوم که ریشه آن در سه محور آگاهی، آزادی و مهرورزی آنان قرار دارد،
«محتاج» بودن ما را به آنان و «مشتاق» بودن آنان را نسبت به ما روشن میسازد و به
نمایش میگذارد.(۱۲)
اینگونه است که افتقار و احتیاج به رسول و امام در ما
زنده میشود و بلکه بالاتر از آن، اضطرار به حجت در ما به جریان میافتد. با این
حس و ادراک اضطرار به حجت است که ما به تحمل حکومت معصوم راه مییابیم؛ زیرا
مادامی که تلقّی مردم از خود و دنیا دگرگون نشوند، تحمل حکومت الهی و علوی و مهدوی
را نخواهند داشت. با توجه به قدر و استمرار و ارتباط انسان است که وحی و رسول مطرح
میشود؛ همچنانکه در روایت آمده است:
إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ
أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ
لِلْإِیمَان؛(۱۳)
امر و حکومت ما سخت و سختیآفرین است و کسی تاب تحمل آن را ندارد، مگر ملک مقرب یا
نبی مرسل یا مؤمن و عاشقی که با ابتلا و آزمایش ساخته شده باشد.
آری، تنها مؤمنی که قدر، استمرار و ارتباط خویش را شناخته و به عشقی بزرگتر دست یافته،
الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِF14) از اینرو تنها به حکومت آسمانی راضی میشود؛
تنها به دولت کریمه دل میبندد و متمایل میشود که عزت را برای او به ارمغان
بیاورد و او را در هدف دعوت به طاعت خداوند متعال رهنمون باشد و در راه خدا، همة
مناسباتش را مدیریت و رهبری سازد:
وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إلَی
سَبِیلِک.(۱۵)
و در قلمروی کرامتِ دنیوی و اخروی بهرهمندش سازد و حوزه بهرهمندی او را در تمامی
عوالم غیب و شهود بگستراند و آدمی را در این اندازه پست و حقیر و محدود هفتاد سال
نپندارد و ننمایاند؛ «وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة».
منبع: مجله پژوهشهای مهدوی، نوشته: حجت الاسلام و المسلمین دکتر
فرامرز سهرابی، عضو هیات علمی مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت).
پینوشتها
۱. مصباحالزائر، ص ۴۳۷.
۲. مفاتیح الجنان، زیارت حضرت
صاحبالامر.
۳. عیون اخبار الرضا7 (ترجمه آقانجفی)، ج۲، ص۵۲۸؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
۴. سورۀ قصص، آیۀ ۵.
۵. همان، حکمت ۴۴۹.
۶. جمال الاسبوع، ص۳۷؛ بحار الانوار، ج۹۹، ص۲۱۵؛ مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان(عج) در روز
جمعه. ۷. الاقبال، ص۲۹۷؛ بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۰۶.
۸. سورۀ زخرف، آیۀ ۵۴.
۹. الکافی، ج۳، ص۴۲۴؛ مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
۱۰. در انتظار ققنوس، ص۴۳- ۵۳.
۱۱. سوره احزاب، آیه۶.
۱۲. در این نوشتار از اندیشه و
ادبیات مرحوم آیتالله شیخ علی صفایی; استفادههای بسیاری
نمودهام.
۱۳. الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۹۴.
۱۴. سورۀ بقره، آیۀ ۱۶۵.
۱۵. مفاتیح الجنان، دعای
افتتاح.
علاقه مندان برای تهیه این مجله می توانند به نشانی قم، خیابان شهدا، کوچه شماره ۲۳، پلاک ۵، انتشارات موسسه آینده
روشن مراجعه کنند و یا در قم با تلفن ۷۸۴۰۹۰۲ با پیش شماره ۰۲۵۱ و یا تلفن همراه ۰۹۱۲۲۵۲۰۸۳۷تماس بگیرند.
انتهای پیام/گ/0/
مرجع : خبرگزاری آینده روشن